رهایی از وسواس برای موفقیت فرزندان

والدین ممکن است نیت خوبی داشته باشند، اما اغلب فرزندان خود را برای پیگیری مسیری که به نظرشان بهترین است، تحت فشار قرار میدهند. این فشار و نفوذ بیشتر از آنچه که والدین تصور میکنند، اعمال میشود و هدف آنها حمایت و مشارکت در زندگی فرزندان است. در تحقیقاتی که جنیفر برنی والاس برای کتاب خود با عنوان «هرگز کافی نیست: وقتی فرهنگ موفقیت سمی میشود – و ما چه کاری میتوانیم در مورد آن انجام دهیم» انجام داد، از ۶۵۰۰ والد خواست تا به جملهای پاسخ دهند: «ای کاش دوران کودکی برای فرزندانم کمتر استرسزا بود.» نتایج نشان داد که هشتاد و هفت درصد والدین با این جمله موافق یا کاملاً موافق بودند.
بله، بسیاری از والدین قبل از تولد فرزندانشان انتظارات خاصی از آنها دارند. این انتظارات میتواند ناشی از رفتارها و حرکات جنین در رحم باشد، که والدین را به پیشبینی تواناییها و استعدادهای آینده فرزندانشان ترغیب میکند. به عنوان مثال، حرکات فعال جنین ممکن است والدین را به این فکر بیندازد که کودک ورزشکار خوبی خواهد شد، یا واکنش به موسیقی ممکن است به آنها این احساس را بدهد که فرزندشان روزی پیانیست خواهد شد. با این حال، این انتظارات میتوانند فشار و اضطراب را هم برای والدین و هم برای کودکان ایجاد کنند، به ویژه زمانی که این انتظارات بسیار بالا باشد.
والاس توضیح میدهد: «موفقیت جایی سمی میشود که تمام حس خود و ارزشمندی خود را با دستاوردهایمان گره میزنیم. وقتی برای ارزشمند بودن باید به موفقیتی دست پیدا کنید.» والدین میتوانند با هل دادن فرزندانشان در جهاتی که نمیخواهند بروند، دچار مشکل شوند و فرزندانی را تربیت کنند که با احساسات خود درچار مشکل هستند. تلاش برای تربیت فرزندان موفق میتواند نتیجه معکوس داشته باشد. کودکان میتوانند در سنین پایین فشار شدیدی را برای تندخوانی، گلزنی در فوتبال یا برتری در زمینههای دیگر در کلاس، هنر و زمین بازی احساس کنند.
سطوح بالای اضطراب و افسردگی مستند در نوجوانان و افزایش مصرف و سوء مصرف مواد مخدر، تنها چند نمونه از پیامدهای منفی ناشی از فشار موفقیت بیش از حد هستند. شاید فکر کنید امنیت اقتصادی، یعنی داشتن سرپناه، غذا برای خوردن و درآمد طبقه متوسط یا بالاتر، کودک را از اثرات بد این همه فشار محافظت میکند. اما مطالعات سونیار لوثار، استاد روانشناسی فقید دانشگاه کلمبیا و محقق تابآوری، خلاف این را نشان میدهد.
لوثار خاطرنشان کرد: «آنچه ما دریافتهایم این است که کودکان در جوامع با دستاوردهای بالا و نسبتاً مرفه، سطوح بالاتری از مصرف مواد را نسبت به کودکان مناطق فقیرنشین گزارش میدهند و سطوح اضطراب و علائم افسردگی نیز متناسب با آن، اگر نه بیشتر است.»
یکی از مطالعاتی که او رهبری کرد و توسط مؤسسات ملی بهداشت تأمین مالی شد، گزارش میدهد نرخ سوء مصرف مواد در میان کودکان طبقه متوسط بالا در دوران جوانی همچنان بالا است. نه تنها والدین، بلکه معلمان و همسالان کودکان را به تلاش وادار میکنند. با این حال، والدین میتوانند با ایجاد چند تغییر در طرز فکر و رویکرد خود، به کاهش فشاری که کودکان برای موفقیت احساس میکنند، در حالی که خودشان را میشناسند و علایق منحصربهفرد خود را شناسایی میکنند، کمک کنند.
رهایی از دام موفقیت
هر کودکی نمیتواند در یک دانشگاه برتر تحصیل کند، یک سلبریتی باشد یا برنامه یا محصول بسیار موفق بعدی دنیا را اختراع کند. با تعدیل تصورات بلندپروازانه، میتوانید محیطی برای فرزندانتان فراهم کنید که از وارد شدن فشار غیرضروری برای موفقیت بر آنها جلوگیری شود. صرف نظر از سن فرزندتان، اکنون زمان خوبی برای ارزیابی مجدد و اصلاح رویکرد شماست. در اینجا چند راه برای انجام این کار آورده شده است:
- انرژی خود را بر حمایت از علایق و خواستههای فرزندتان متمرکز کنید، نه بر آنچه برای خودتان میخواستید یا برای فرزندتان خیالپردازی میکردید.
- از دستاوردهای آنها لذت ببرید، حتی زمانی که با دستاوردهای شما متفاوت هستند و آنها را بپذیرید.
- بر ویژگیهای مثبت آنها تأکید کنید: اشتیاق، گرمی، قابل اعتماد بودن و توجه آنها به دیگران. به طور خلاصه، وجود و ذات آنها را جشن بگیرید، نه پیروزیها یا دستاوردهای فردی آنها را.
- در برنامههای خانوادگی یا گردشهای تفریحی شرکت کنید که تنها هدف آن خوش گذراندن باشد.
- ارزشهای خود را به عنوان والدین و خانواده به اشتراک بگذارید و زندگی بر اساس این ارزشها را در اولویت قرار دهید. اگر موفقیت و انگیزه برای پیشرفت از این ارزشها پیشی میگیرد یا آنها را تضعیف میکند، وقت آن است که یک قدم به عقب بردارید و مسیر را تغییر دهید.
- بدون برنامه ریزی، زمانی را به شناختن فرزندانتان اختصاص دهید. به عنوان مثال، بعد از پایان روز با هم پیادهروی کنید یا در وعدههای غذایی خانوادگی با هم صحبت کنید.
تغییر تمرکز شما
چالش این است که فرزندتان را به عنوان فردی جدا از خودتان ببینید که ایدههای خاص خود را دارد. آلیسون گوپنیک، استاد روانشناسی و نویسنده کتاب باغبان و نجار، توضیح میدهد مراقبت از کودکان نباید به سوی هدف تبدیل کردن کودک به نوع خاصی از بزرگسال هدایت شود… کودکان به طور غیرقابل انکار و بدون شک آشفته هستند و آنها با والدین و سایر کودکان متفاوت هستند. آنها همچنین نیاز دارند احساس ارزشمندی کنند؛ احساس کنند به خاطر آنچه هستند اهمیت دارند، نه بر اساس دستاوردهایشان سنجیده شوند. این برای سلامت روان و رفاه آنها حیاتی است.