چجوری بر وابستگی عاطفی به دیگران غلبه کنیم؟ وابسته بودن به هر فردی از نظر عاطفی می تواند از استقلال شخصیت ما جلوگیری کند. اگر وابستگی عاطفی به خانواده یا همسر و یا حتی دوستان خود داشته باشید مطمئنا تاثیر منفی آن را در بسیاری از مقاطع مختلف زندگی مشاهده می کنید. در این مطلب از سایت چجوری قصد داریم راهکارهایی را به شما آموزش دهیم که به کمک آنها وابستگی عاطفی خود به دیگران را کاهش دهید.
وابستگی عاطفی چیست؟
وابستگی عاطفی یک حالت روانشناختی است که در روابط رخ می دهد، خواه با یکی از اعضای خانواده، شریک زندگی یا یک دوست. وابستگی احساسی در افراد وابسته، یک عدم کنترل خود و احساس ناراحتی بزرگ در زمانی است که نزدیک به فردی که به او وابستگی دارند، نیستند. افراد وابسته، احساس نیاز سیری ناپذیر بودن با شخصی را دارند که به او علاقه دارند و قادر به قطع رابطه خود با آن شخص نیستند.
اگرچه مواردی از وابستگی عاطفی موقتی نیز می تواند وجود داشته باشد، اما معمولاً شخصی که وابسته بودن عاطفی را تجربه می کند، الگوی وابسته بودن را در طول زندگی خود با افراد دیگر نیز تکرار می کند.
پیامدهای روانی وابسته بودن به لحاظ عاطفی متنوع هستند و بسته به درجه وابستگی و ویژگی های یک فرد متفاوت است. در بسیاری از موارد، این افراد وابسته، به دنبال افرادی غالب، کنترل کننده و اقتدارگرا هستند و در نتیجه خود را در روابط سمی گرفتار می کنند. در نتیجه، سلامت عاطفی تحت تأثیر این روابط سمی قرار می گیرد.
انواع وابستگی عاطفی
همانطور که پیشتر نیز به آن اشاره کردیم، وابستگی عاطفی انواع مختلفی دارد و میتواند بین افراد مختلف اتفاق افتد. از جمله انواع وابستگی عاطفی عبارتند از:
وابستگی عاطفی به خانواده
اولین محیطی که همه ما در آن رشد میکنیم، خانواده است؛ اما گاهی همین خانواده که ما فرصت رشد و بالندگی در آن داشتیم و همیشه ما را حمایت میکند، میتواند موجب ایجاد احساس وابستگی عاطفی در ما شود. وابستگی عاطفی به خانواده یکی از انواع رایج وابستگی عاطفی میباشد.
معمولا والدینی که خودشان دچار تنش و اضطراب هستند، این موضوع را به فرزندان خود نیز منتقل میکنند. این گونه والدین به صورت ناخودآگاه، گاهی نیز کاملا آگاهانه، سعی میکنند که محیط بیرون از خانواده را ترسناک و خطرناک جلوه دهند و خانواده را به عنوان یک پناهگاه معرفی میکنند. همین موضوع باعث میشود که کودک وابستگی عاطفی زیادی به والدین خود داشته باشد و حتی در سنین بزرگسالی نیز این وابستگی عاطفی با او همراه باشد؛ زیرا باور دارد که کسی جز خانواده برای او امن نیست و از او حمایت نمیکند.
همچنین در این گونه از خانوادهها، اعتماد به نفس کودک هرگز تقویت نمیشود؛ به همین دلیل، کودک از رویارویی با چالشهای زندگی خود ناتوان خواهد بود و خیلی بیشتر از پیش، به خانواده وابسته میشود. در چنین شرایطی، خانواده همچون زندان امنی است که فرد درون آن احساس امنیت دارد؛ اما آزادی عمل و همچنین فرصتی برای رشد، بالندگی و تجربههای تازه ندارد.
بالا بردن اعتماد به نفس کودک از جمله اقداماتی است که والدین میتوانند برای جلوگیری از وابستگی عاطفی فرزند خود در آینده انجام دهند. اعتماد به نفس تاثیر زیادی در سلامت روان و روحیه کودکان دارد. کودکان با اعتماد به نفس بالا، در بزرگسالی نیز بهتر و موفقتر عمل میکنند. کودک با اعتماد به نفس، در اجتماع و حضور دیگران نیز بهتر ظاهر میشود و عملکرد بهتری از خود نشان میدهد.
وابستگی عاطفی زوجها
یکی دیگر از انواع وابستگی که رواج زیادی نیز دارد، وابستگی عاطفی بین زوجها است. اگرچه ممکن است این نوع وابستگی عاطفی از دور بسیار عاشقانه و رمانتیک به نظر برسد، اما در اصل بسیار آسیبزا است میتواند برای هر دو طرف رابطه، مشکلات زیادی را به وجود آورد. فرد وابسته به شریک عاطفی خود، احساس ناامنی زیادی دارد و همسر خود را به عنوان یک پناهگاه امن انتخاب میکند.
همین موضوع باعث میشود که به طور مداول نگران از دست دادن او باشد و رفتارهای مخربی مثل حسادت از خود بروز دهد. از طرف دیگر، همسر او نیز این حس را دارد که درون یک زندان اسیر است و اگرچه محبت زیادی دریافت میکند، اما آزادی عمل او زیر سوال میرود. به همین دلیل، برای اثبات آزادی خود ممکن است به رفتارهای مخربی مثل خیانت رو بیاورد.
خیانت از آن دسته موضوعاتی است که میتواند زندگی مشترک شما را نابود کند. وقتی زوجها زندگی مشترک خود را در کنار یکدیگر آغاز میکنند، از یکدیگر انتظار دارند که نسبت به این ازدواج متعهد بمانند؛ زمانی که یکی از زوجها این تعهد را زیر پا میگذارد و به هر نوعی خیانت میکند، بنیان خانواده از هم میپاشد و اوضاع خیلی نابسامان میشود.
وابستگی عاطفی به محیط اجتماعی
یکی دیگر از انواع وابستگی عاطفی، وابستگی عاطفی به محیط اجتماعی خاص است. دلیل اصلی بروز وابستگی عاطفی به محیط اجتماعی نیاز بیشازحد به تأییدشدن و شناختهشدن در هر محیطی است. این افراد دوست دارند که همیشه در محیط اجتماعی به خصوص، مورد تایید دیگران قرار بگیرند و برای رسیدن به این هدف، حاضرند که هر کاری انجام دهند؛ حتی حاضر میشود که از عقاید خودش صرفنظر کند تا تنها تایید جمع را بگیرد.
راهکارهای مقابله با وابستگی عاطفی
همانطور که تا کنون متوجه شدهاید، وابستگی عاطفی میتواند تاثیرات منفی زیادی روی زندگی عادی ما داشته باشد و هم برای ما و هم برای طرف مقابلمان ایجاد مشکل کند؛ از این رو بسیار مهم است که وابستگی عاطفی خود به دیگران را از بین ببریم و سعی کنیم بیشتر روی خودمان تمرکز داشته باشیم. در ادامه برخی از راهکارهای کارآمدی که به غلبه بر وابستگی عاطفی کمک میکنند را معرفی میکنیم:
روش اول: الگوهای وابستگی عاطفی را بشکنید
۱. ترسهایتان را شناسایی کنید
اغلب مواقع ریشه نیازمندی و وابستگی در ترس است. تصور کنید اگر فردی که به او وابستهاید ترکتان کند، چه احساسی به شما دست خواهد داد؟ از خودتان بپرسید دراینصورت چه چیزهایی شما را میترساند؛ مثلا اگر به فردی که در حال آشنایی برای ازدواج هستید وابسته شدهاید، ممکن است ترس دوستداشتهنشدن را تجربه کنید.
۲. بهتنهایی وقت بگذرانید
زمانی پیدا کنید و مطمئن باشید کسی مزاحمتان نخواهد شد و مدتی تنها بنشینید. توجه کنید که در این تنهایی، ذهنتان به کجا میرود و چه تمایلاتی دارد. ممکن است به عادتها و الگوهایی برسید که قبلا اصلا از آنها باخبر نبودهاید. وقتی این تمرین را انجام میدهید، حواس خودتان را با بررسی تلفن همراه یا مرتبکردن اتاق پرت نکنید. تمام تمرکز خود را روی خودآزمایی بگذارید، حتی اگر سخت به نظر برسد.
۳. حس هویت خود را تقویت کنید
به این فکر کنید که وقتی مجبور نیستید دیگران را راضی نگه دارید، درواقع چه کسی هستید؟ ارزشهای اساسی خود، چیزهایی که میخواهید به آنها دست یابید و خصوصیات اخلاقیتان را شناسایی کنید. سعی کنید به یک خود درونی برسید که برای تأیید به دیگران نیازی ندارد. اگر بینش دقیقی از هویت خود ندارید، بهتر است از منطقه امن خود خارج شوید و چیزهای جدید را تجربه کنید. بررسی کنید چه فعالیتها، افراد و ایدههایی با روحیهتان هماهنگاند.
۴. از کنترلکردن دیگران خودداری کنید
وقتی بیش از اندازه به فردی وابستگی عاطفی داشته باشید، درنهایت سعی خواهید کرد او را کنترل کنید و اگر موفق نشوید، احساس بدبختی خواهید کرد. قبول کنید که اطرافیانتان هم حق دارند افکار، احساسات و انتخابهای خودشان را داشته باشند و نباید حتما شما را دخالت دهند. سعی کنید انرژیتان را برای کنترلکردن افکار و انتخابهای خودتان صرف کنید.
برای مثال، هنگامی که دوستتان میخواهد با دیگران وقت بگذراند و شما احساس حسادت میکنید، نباید این احساس بد را به آنها منتقل کنید؛ بلکه باید نفسی عمیق بکشید و به خودتان یادآوری کنید که افراد حق دارند دوستان زیادی داشته باشند و به این فکر کنید که در اوقات فراغت خود چه کارهای دیگری میتوانید انجام دهید.
۵. برای شکستن الگوها کمک بگیرید
اگر احساس میکنید در چرخهای از وابستگی عاطفی گیر کردهاید و نمیتوانید بهتنهایی از آن خارج شوید، از کمکگرفتن نترسید. با دوستی صمیمی یا مشاوری صحبت کنید.
روش دوم: به سلامت عاطفی برسید
۱. مسئولیت احساساتتان را بپذیرید
بپذیرید که کنارآمدن با احساساتتان وظیفه شخص شماست و نه هیچکس دیگر. درک کنید که وقتی بهشدت درگیر احساساتتان هستید، این احساسات هویت شما را تعریف نمیکنند یا رفتارتان را کنترل نمیکنند؛ مثلا نباید از دیگران توقع داشته باشید وقتی روز سختی داشتهاید یا حال خوبی ندارید، کارهایشان را بهخاطر شما متوقف کنند؛ بلکه باید راهی بیابید تا بدون کمک دیگران با احساسات منفی خود مقابله کنید. همچنین اگر میتوانید، قبل از مراجعه به یک دوست سعی کنید خودتان به حال خوب برسید.
۲. تلاش کنید با نیازهای خودتان روبهرو شوید
وقتی احساس بدی دارید، به راههای سالمی فکر کنید که ممکن است حالتان را خوب کند. به پیاده روی بروید یا شروع به نوشتن در دفترچهای کنید. مراقب باشید یک وابستگی را جایگزین دیگری نکنید؛ مثلا اگر اضطراب دارید، نباید برای بهبود آن به مصرف الکل روی بیاورید. اگر دیدید بهدلایل عاطفی به الکل یا چیزهای زیانآور دیگر پناه بردهاید، باید حتما به دکتر مراجعه کنید.
۳. اعتمادبهنفستان را تقویت کنید
وقتی درباره خودتان احساس خوبی داشته باشید، کمتر به افراد دیگر برای گرفتن توجه و تأیید وابسته خواهید شد. چیزهایی را که درباره خودتان دوست دارید، به خاطر آورید و اغلب اوقات تواناییهایتان را به خودتان یادآوری کنید. با کارهای جدید و کمک به دیگران سعی کنید اعتمادبهنفستان را افزایش دهید.
صحبتکردن با خود بخش بزرگی از اعتمادبهنفس است. بهجای انتقادکردن از خودتان، بهتر است با لحنی دوستانه و بهکار بردن جملات انگیزشی با خودتان حرف بزنید؛ مثلا بگویید: من حتما میتوانم این کار را انجام دهم. من انسان توانمندی هستم. من مسئول سرنوشت خودم هستم. هر اتفاقی بیفتد، من بهترین کار را انجام خواهم داد.
۴. محدودیتهای دیگران را بپذیرید
در دیگر افراد بهدنبال ویژگیهای خوب بگردید و سعی کنید توقعاتی منطقی از آنها داشته باشید. اگر کسی ناامیدتان کرد، دچار عصبانیت نشوید. به خودتان یادآوری کنید که هرکسی نقاط ضعف و قوت مخصوص به خودش را دارد. هیچکس بینقص نیست. اگر دوستی برنامه شما را فراموش کرد، به او سخت نگیرید، بهخصوص وقتی اولین بارَش باشد؛ چون همه حق دارند اشتباه کنند.
روش سوم: امن زندگی کنید
۱. بدانید چه میخواهید
از خودتان بپرسید چه سبک زندگی را میخواهید و برای رسیدن به آن برنامه ریزی کنید. بهجای راضیکردن دیگران سعی کنید به هدف ها و ارزشهای خودتان اولویت بدهید. کامیابی را با گرفتن توجه زیاد از افرادی که به آنها وابستهاید، اشتباه نگیرید. به این فکر کنید که اگر این افراد در زندگیتان نباشند، چه چیزی خوشحالتان خواهد کرد. بهجای انجامدادن توقعات دیگران، اهداف خودتان را بسازید و دنبال کنید.
۲. مسئولیت برنامههایتان را بپذیرید
برنامههای خود را براساس نیازها و آرزوهایتان بچینید. برای خودتان و فعالیتهای موردعلاقهتان، مثل دیدن دوستان یا رفتن به سینما، وقت بگذارید. اجازه ندهید برنامههای دیگران به زندگی شما تحمیل شود؛ مثلا اگر فردی که به او وابستهاید به دیدن خانوادهاش میرود، بهجای ناراحتشدن فکر کنید چطور میتوانید از وقت آزاد خود لذت ببرید.
۳. دایره اجتماعی خود را گسترش دهید
با وقتگذرانی با افراد بسیار از وابستهشدن به فردی خاص جلوگیری کنید. سعی کنید همیشه با خانواده در ارتباط باشید و مرتب به دیدن دوستانتان بروید. اگر دایره اجتماعیتان کوچک است، میتوانید در محل کار یا کلوپهای اجتماعی با افراد جدیدی آشنا شوید.
۴. به دیگران بخشش کنید
وقتی به دیگران کمک کنید، دیگر احساس وابستگی نخواهید کرد. وقتی دوستان یا خانواده به کمک احتیاج دارند، حاضر باشید یا کارهای داوطلبانه انجام دهید. فقط برای نفس کمککردن به افراد کمک کنید. اگر در قبال کمک توقع چیزی دارید، یعنی همچنان وابستهاید.
۵. روی اهداف خودتان تمرکز کنید
اگر احساس کردید بیش از اندازه روی دیگران تمرکز کردهاید، وقت آن است که به عقب برگردید و روی اهداف خودتان تمرکز کنید. این کار میتواند انجامدادن کاری ساده مثل رنگکردن دیوار اتاقتان باشد یا پیگیری هدفی بزرگ مثل شرکت در آزمون دانشگاه.
۶. وابستگی متقابل ایجاد کنید
وابستگی سالم نیست؛ اما انزوای عاطفی هم خوب نیست. وقتی از شر عادتهای قبلی خلاص شدید، بهدنبال افرادی بگردید تا با آنها روابط عاطفی سالم برقرار کنید. روابط فرهنگی مبتنی بر احترام متقابل، صداقت و همدلی، نیازمندی نیست.